شما مسیر دشوار ارزیابیها و آزمایشها را طی کردهاید و اکنون، یک «تشخیص» در دستان شماست؛ کلمهای که شاید تمام رویاها، برنامهها و تصویری را که از آیندهی فرزندتان در ذهن داشتید، برای همیشه دگرگون کرده باشد. بخشهای پیشین، نقشه راهی برای «ذهن» شما بودند تا فرآیند را درک کنید؛ اما این بخش، نقشه راهی برای «قلب» شماست.
میدانیم که در این لحظه، ممکن است در طوفانی سهمگین از احساسات سنگین و متناقض – مانند غم، انکار، خشم، سردرگمی یا ناامیدی – گرفتار شده باشید. میخواهیم به شما اطمینان دهیم که تمام این احساسات، امواج طبیعی و انسانی این مسیر هستند. عبور از این امواج، دروازهی ورود به ساحل آرام «پذیرش» است. این بخش، فضایی امن برای شماست تا به این امواج سهمگین اجازه حضور بدهید، آنها را بشناسید و بدون قضاوت، از میانشان عبور کنید.
«پذیرش»، به معنای تسلیم شدن یا از دست دادن امید نیست؛ بلکه آن نقطهی قدرتمندی است که در آن، انرژی ما از جنگیدن با «چرا این اتفاق افتاد؟» آزاد شده و صرف ساختن پاسخ برای «از این به بعد چه باید کرد؟» میشود.
در اینجا پذیرش، یعنی: «دوست داشتن و حمایت کامل از فرزندی که اکنون در آغوش دارید، با تمام ویژگیها، توانمندیها و چالشهای منحصربهفردش، و متعهد شدن به ساختن بهترین آیندهی ممکن برای “همین” کودک.»
در این بخش، ما همقدم با شما، مراحل این سفر درونی را طی میکنیم تا با قلبی آرامتر و ذهنی شفافتر، برای برداشتن گام بعدی، یعنی ساختن یک حلقهی حمایتی قدرتمند، آماده شوید.
مراحل سفر به سوی پذیرش: آشنایی با امواج احساسات
روانشناسان معتقدند که انسانها هنگام روبرو شدن با یک فقدان یا خبر دشوار، مراحل عاطفی مشابهی را طی میکنند. این مراحل، یک مسیر خطی و منظم نیستند؛ شما ممکن است بارها بین آنها در رفت و آمد باشید. آشنایی با این امواج به شما کمک میکند تا بدانید احساسات شما طبیعی است و در این تجربه تنها نیستید.
موج اول: شوک و انکار (حس مهآلود بودن)
این اولین واکنش محافظتی ذهن شماست؛ یک فضای مهآلود و بیحسی که شما را از سنگینی تمام و کمال واقعیت در یک لحظه، محافظت میکند. در این مرحله ممکن است به دنبال نظر پزشکی دیگر بگردید، با خود بگویید «این در مورد فرزند من صدق نمیکند» یا به دنبال داستانهای استثنایی بگردید که تشخیص در آنها اشتباه بوده است. این انکار، فریب دادن خودتان نیست؛ بلکه یک ضربهگیر روانی ضروری است که به شما فرصت نفس کشیدن میدهد.
چند فکر آرامشبخش برای این مرحله:
- به این مه اجازه حضور بدهید. لازم نیست همین الان همه چیز را بفهمید و بپذیرید.
- در این مرحله تصمیمات بزرگ نگیرید. فعلاً فقط بر روی مراقبتهای روزمره و عشق ورزیدن به فرزندتان تمرکز کنید.
موج دوم: خشم (احساس بیعدالتی)
همین که مه اولیه کنار میرود، ممکن است یک احساس داغ و سوزاننده جای آن را بگیرد: خشم. «چرا من؟»، «چرا فرزند بیگناه من؟»، «این عادلانه نیست!». این خشم، اغلب همان اندوه عمیق شماست که نقابی آتشین به چهره زده است. این نشانه عشق بینهایت شما به فرزندتان و دردی است که برای چالشهای پیش روی او احساس میکنید. این خشم ممکن است به سمت پزشکان، همسرتان، یا حتی به سمت خودتان نشانه رود.
چند فکر آرامشبخش برای این مرحله:
- این خشم متعلق به شماست؛ آن را بپذیرید. به جای سرکوب کردن، به آن به چشم یک انرژی نگاه کنید که نیاز به آزاد شدن دارد. یک پیادهروی تند، نوشتن تمام افکار خشمگینتان روی کاغذ، یا صحبت با یک دوست امن میتواند کمککننده باشد.
- به جای سرزنش، احساس خود را بیان کنید. به همسرتان بگویید: «من امروز خیلی احساس خشم و بیعدالتی میکنم». این کار، راه را برای درک متقابل باز میکند.
موج سوم: چانهزنی (تلاش برای کنترل غیرممکن)
در این مرحله، ذهن شما به دنبال راهی برای بازپسگیری کنترل میگردد. ممکن است شروع به جستجوی درمانهای معجزهآسا و تأییدنشده کنید یا با خود و خداوند عهد و پیمان ببندید: «اگر فرزندم خوب شود، تمام زندگیام را وقف دیگران میکنم». این یک تلاش طبیعی و انسانی برای به تعویق انداختن پذیرش دردی است که بسیار بزرگ به نظر میرسد.
چند فکر آرامشبخش برای این مرحله:
- تمرکز خود را به چیزهای قابل کنترل معطوف کنید. شما نمیتوانید خودِ تشخیص را تغییر دهید، اما میتوانید بر قدم بعدی تمرکز کنید. «امروز چه کار کوچکی میتوانم برای فرزندم انجام دهم؟»، «امروز میتوانم در مورد یک روش توانبخشی معتبر تحقیق کنم.»
موج چهارم: غم و اندوه (تجربهی فقدان)
این عمیقترین و شاید صادقانهترین موج احساسی است. در اینجا، شما برای آن تصویری که از آینده در ذهن داشتید، سوگواری میکنید. احساس خستگی مداوم، بیانگیزگی، گریههای بیدلیل و تمایل به انزوا، همگی بخشی از این فرآیند طبیعی هستند. این یک افسردگی بالینی نیست؛ بلکه سوگواریِ سالم برای یک فقدان است.
چند فکر آرامشبخش برای این مرحله:
- به اشکهایتان اجازه جاری شدن بدهید. هر قطره اشک، بخشی از این اندوه را با خود میشوید و فضا را برای التیام باز میکند.
- با خودتان مهربان باشید. از خودتان انتظار نداشته باشید که «قوی» باشید. در این مرحله، بزرگترین قدرت، اجازه دادن به خود برای احساس ضعف است.
- یک ارتباط کوچک را حفظ کنید. حتی اگر حوصله ندارید، یک تماس تلفنی کوتاه با یک فرد امن یا نوشیدن یک فنجان چای در کنار پنجره میتواند کمک کند تا در تاریکی این غم، غرق نشوید.
موج پنجم: پذیرش (آغاز حرکت)
پذیرش، یک لحظهی جادویی نیست که ناگهان همه چیز خوب شود. پذیرش، یک انتخاب آگاهانه و روزمره است. لحظهای که شما دیگر انرژی خود را صرف جنگیدن با «چرا»ها نمیکنید و آن را صرف ساختن «چگونه»ها میکنید. در این مرحله، شما شروع به جستجوی اطلاعات معتبر میکنید، برای موفقیتهای کوچک فرزندتان از ته دل میخندید و معنای جدیدی از «خانواده»، «عشق» و «کمال» را کشف میکنید. پذیرش، آغاز توانمندسازی شما و فرزندتان است.
به یاد داشته باشید که این امواج احساسی هرگز به صورت مرتب و منظم نمیآیند. ممکن است شما سالها پس از رسیدن به پذیرش، با یک چالش جدید روبرو شوید و دوباره برای مدتی در موج خشم یا غم قرار بگیرید. این کاملاً طبیعی و انسانی است. پذیرش، یک مهارت است که هر روز باید آن را تمرین کرد؛ مهارت بازگشت به زمان حال و دوست داشتن آنچه که هست.
عبور از این امواج احساسی نیازمند انرژی زیادی است. برای جلوگیری از فرسودگی، یادگیری مهارتهای «مراقبت از خود» یک ضرورت حیاتی است.
سوالات متداول
۱. معنای واقعی «پذیرش» در مواجهه با تشخیص کودک چیست؟
پذیرش به معنای دست کشیدن از امید نیست، بلکه به معنای تغییر تمرکز انرژی از سوال «چرا این اتفاق افتاد؟» به سوال «حالا چه باید بکنیم؟» و دوست داشتن و حمایت از کودکی است که اکنون در آغوش دارید.
۲. آیا مراحل احساسی پس از تشخیص (انکار، خشم و…) یک مسیر خطی است؟
خیر، این یک مسیر خطی و منظم نیست. والدین ممکن است بارها بین این امواج احساسی در رفت و آمد باشند و این کاملاً طبیعی و انسانی است.
۳. یک راهکار مفید برای مدیریت موج «خشم» چیست؟
به رسمیت شناختن خشم به عنوان یک احساس طبیعی، پیدا کردن راههای سالم برای تخلیه آن (مانند پیادهروی یا نوشتن) و بیان احساسات خود به جای سرزنش کردن دیگران.
۴. تفاوت «غم و اندوه» در این فرآیند با افسردگی بالینی چیست؟
این غم، یک «سوگواریِ سالم» برای تصویری است که از آینده در ذهن داشتید و بخشی طبیعی و ضروری از فرآیند التیام است، نه لزوماً یک بیماری یا اختلال افسردگی.
۵. کلید تمرین «پذیرش» به صورت روزمره چیست؟
پذیرش یک مهارت و یک انتخاب آگاهانه روزمره است. کلید آن، تمرین بازگشت به زمان حال، تمرکز بر روی «چگونه»ها به جای «چرا»ها، و دوست داشتن آنچه که هست، میباشد.